یکی بود و یکی نبود



یکی بود و یکی نبود....
زیر این گنبد کبود یه دختری بود که هر بار می اومد پست بزاره هی نمی شد!!!! شاید قسمت نبود که کسی از راز دلش خبردار بشه!!!!
به هر حال الانم که در اوج امتحاناتشه و تا 10 اسفند هر هفته یکی دو تا امتحان داره.....
نمی دونم چرا هر موقع میاد بنویسه فقط از غم و غصه هاش یادش میاد....
راستی یه تصمیم جدیدم گرفته....!!!!!
کار داره به جاهای جالبی کشیده میشه....از این به بعد می خواد فرصت بده تا .... اما اگه بتونه! --من که بعید می دونم--
برا این دختر یه کمی بد دعا کنید که خیلی احتیاج داره.....
اون خیلی دوستتون داره....