مدتی است که یه سری حرفا توی دلم مونده و فرصت گفتنش رو پیدا نکردم. اونی هم که باید بشنوه دیگه رفته.....

ولی مطمئنم که یه روز،  روزی که حتما میاد تمام چیزایی که تو دل آدماست آشکار میشه....

ممکنه اون روز دیگه دیر باشه ولی مهم اینکه متوجه بشیم... متوجه چیزهایی که یا ندیدیم یا نخواستیم یا نذاشتن که ببینیم یا بشنویم....

 

---------------------

 

دیگه نمی خوام به اتفاقات گذشته فکر کنم.....

نمی خوام آینده ای رو که پیش رو دارم با اگر اگر گفتن خراب کنم....

می  خوام زندگی کنم مثل گذشته ها... مثل اون روزایی که آزاد و بدون هیچ دلتنگی و فکر و خیال راحت زندگیمو می کردم....

اما شرایط امروز با گذشته خیلی فرق داره... منم اون دختر قبل نیستم....

بعضی وقتا فکر می کنم بد شدم....

ولی نمی خواستم این طور بشه، اصلا نمی خواستم ........

سعی می کنم که دیگه فکر نکنم... سعی می کنم که درک کنم....

آخه اشو میگه ادم درباره چیزایی فکر میکنه که درکشون نمی کنه....

همه چیز آخرش تموم میشه چه سخت یا آسون- بزرگ یا کوچک- دیر یا زود.......

و فقط .... 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد