نوشته های آخر خرداد۸۵

جالبه آدم خوابی می بینه و خیلی زود خوابش دقیقا تعبیر میشه....

اون موقع آدم چنان احساسی پیدا میکنه که گویی نمی دونه واقعا بیداره یا هنوز داره ادامه ی همون خوابو می بینه....

---------

خداییش نمی دونم آیا باید خاطرات تلخ رو هم بنویسم یا نه؟ آیا باید این خاطرات تلخ رو ثبت کرد؟

دوست دارم بنویسم اما دلم با دستم سر ناسازگاری داره....دستام اماده ی نوشتنه اما دلم حاظر نیست حرفاشو بزنه...نمی دونم چرا اینطوریه؟

دلم می خواد داد بزنم و با صدای بلند اعتراض کنم. اعتراض کنم به خدا!!!!!!!

اما همینکه میام لب از لب باز کنم، بزرگی و جمال و مهربانی و عشقش تمام وجودم رو در بر می گیره و بعد تنها چند قطره اشک و گفتن خدایا شکرت...

---------

خاطرات تلخ رو نمی نویسم....

 

دیروز بعد از ظهر رفتم خونه مادر جونم. می دونستم که مادر جون نیستش و بابابزرگ تنهاست... در حیاط باز بود. سلام بلندی کردم و وارد شدم. بابابزرگم داشت توی حیاط زیر سایه درخت در اطراف باغچه کوچیک اما پربرکتش قدم می زد. با دیدن من خیلی خوشحال شد. کلی با هم حرف زدیم. حاج آقاییم میوه آورد و با هم خوردیم. از بودن در کنارش احساس نشاط و خوشحالی می کردم و یه آرامش قشنگ بهم دست داد... کلی از نقشه هاش برام گفت و طبق معمول آخر بعضی حرفاش به "تمیز و پاکیزه" ختم می شد...نزدیکای اذان مادر جونم هم اومد و مدتی را با ایشون حرف زدم... بعد هم اذان گفتن و سه نفری نماز خوندیم. اونم روی تراس و رو به حیاط... واقعا از اون نماز لذت بردم و خیلی به دلم نشست....

بعد هم آماده شدم تا برم و مادرجون باهام اومد تا برای شامشون نون سنگک بخره.(البته من می دونستم که بیشتر برای این بود که من تا رسیدن به خیابون تنها نباشم...)

خدا دوتاشونو در پناه خودش حفظ کنه....

این گل هم تقدیم به همه ی کسانی که خیلی دوستشون دارم....

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
دل تنها دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ق.ظ http://akharin-ehsgh.blogsky.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی داری ..
ولی فکر نمیکنی رز زرد برای هدیه دادن زیاد خوب نیست..
موفق باشی......
پیش من هم بیا...
فعلا..............

دو پرنده یک پرواز دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ق.ظ http://2birds.blogsky.com

سلام یگانه خانوم گل
خوبین شما
مرسی از حضورتون و اون شعر زیباااااااااااااااا
ممنون
آره موافقم
منم لینک شما رو گذاشتم
منتظرم
سبز و شاد باشین
فعلا....

هیچکس دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام خوبی یگانه خانوم
خدا همه پدر و مادرها و پدربزرگ مادر بزرگ ها را در پناه خود حفظ کنه
((عزیزم گله نکن با بی قراری عزیزم غصه نخورتامنوداری تامنوداری دیگه غصه ی فردارونخور جون من فدای توحسرت دنیارونخور کوله بارخستگی هاتو بزاررودوش من واسه تو یه تکیه گاهم بیا تو اغوش من))
موفق باشی

تنهاترین تنهایان سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:57 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

سلام...

چقدر سخت است که دلتنگ شوی...دلتنگ شوی برای آنچیزها که فقط دلتنگ روزهای خاطره انگیزشان میشوی ... آنچیزها که نه دورند و نه دست نیافتی...

********
در پناه حضرت دوست شاد باشی و امیدوار.

تنهاترین تنهایان سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:59 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

راستی گل زرد نشانه تنفر هست دوست من ...
پس خوبه که هر چه زودتر رنگشو عوض کنی ... مگه نه ؟!!!

دل تنها(حامد) سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:18 ق.ظ http://akharin-ehsgh.blogsky.com

اگه اجازه بدی وبلاگت رو لینک کنم
خبرم کن........
موفق باشی..
فعلا............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد