کنکور- خواب

سلام. یه سلام قد آسمون آبی، به گرمی آفتاب و به زیبایی یه دشت پر گل شقایق به همه دوستای خوبم. دوستای مهربونی که مخصوصا تو این یه ماه آخر با حرفاشون بهم امید و روحیه می دادن. از همتون ممنونم.

 

تموم شد. حالا باید منتظر نتیجه بمونم. امتحان مکانیک به نظرم ساده بود اما خوب نشد و آخرش وقت کم آوردم،‌ یه کمش تقصیر خودم بود! روم نمیشه بگم چی کار کردم. منتظر نتیجه بمونم بهتره!

امتحان هوا فضا هم به نظرم سخت بود. اما از هر کی می پرسم برعکس میگه! میگن مکانیک سخت بود و هوافضا آسون! من نی دونممممممممممممممم

--------

بعد از امتحان رفتم مثلا خرید عید، اما فقط یه روسری خریدم!

--------

آهااااااااااااا

دیشب یه خواب قشنگ دیدم. صبح وقتی بیدار شدم،‌ اصلا فکر نمی کردم همش خواب بوده!

خواب دیدم مامان شدم! یه بچه ناز و قشنگ و سفید و باهوش و نورانی...

بچه از همون اول باهام حرف می زد. به حرفام و سوالام گوش می کرد و جواب میداد! اینگار نه انگار که تازه یکی دو روزه است! مثل بچه های 7-8 ماهه بود. باهام می خندید. بازی می کرد،‌ حتی شیر می خورد!

وقتی توبغلم خوابیده بود و بهم می خندید اشک می ریختم. هنوز گرمی دستاشو رو صورتم احساس می کنم و دلم یه عالمه براش تنگ شده!

بچه از بارون خوشش می اومد. وقتی صورتشو پوشوندم که بارون صورتش رو خیس نکنه اونو زد کنار و با افتادن هر قطره رو صورتش می خندید و منم خندم می گرفت....

اما جالب اینجا بود که بابایی هم  در کار نبود و من اینو تو خواب می دونستم و به خودم گفتم مثل مریم مقدس شدم!

نظرات 3 + ارسال نظر
کامی شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:20 ب.ظ http://aabnoos.blogsky.com

امید وارم نتایج کنکورت خوب باشه

حالا شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:23 ب.ظ

که اینطور کنکور و خواب هااا ؟؟!!!
سلام
خوبی ؟

فکر کنم خیلی بهت خوش گذشته سره جلسه کنکور

راتسی از این به بعد بهت میگیم مریم مقدس هااا نظرت چیه ؟؟!!!

هرچند زیاده برا تو !!!!

سینا یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:05 ق.ظ

نتیجه تلاش ۹ ماهه رو تو دو روز گرفتی.
یه نتیجه عالی و خوشکل.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد