بابایی همیشه در قلبم زنده ای

 

*****

در گذر گاه زمان

خیمه شب بازی دهر با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد

عشق ها میمیرند

رنگ ها رنگ دگر می گیرند

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده است

*****

بابا جونم

فقط می تونم بگم دلم برات تنگ شده ودوست دارم

اون قدر زیاد که حتی آخرش رو نمی بینم.

بابایی من

به خاطر اینکه اونی نبودم و نشدم که می خواستی متاسفم.

برام دعا کن دختر خوب و انسان بهتری باشم.

روحت شاد و قلبت سرشار از الطاف خداوندی باد.

*****

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مصطفی جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:59 ق.ظ http://mostafa-sh.blogsky.com

سلام امیدوارم که خوب باشین
شرمنده یه خورده ایی دیر شد
مطمنا باشین روح بابای الان شاد شاد که دخترش هنوز بیادش
انشالله تو زندگی به هیچ مشکلی بر نخورین

پدر جونه پدر عمره پدر نوره و ایمونه !!

مرسی از شما

احمدرضا طباطبائیان سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:37 ب.ظ http://inventive.blogsky.com/

سلام
از نظری که در وبلاگ گذاشتید ممنونم
شما لطف دارید!
موفق و پیروز باشید

از یاد رفته !!! یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:34 ب.ظ

سلام خوبی ؟؟
چطوری یا بهتری ؟!!!!

خوب و انا نتیجه این کنکور
خوب حتما باید بیشتر میخووندی !! حالا هم که دنیا به آخر نرسیده

آدم جوون و بیکار میشینه با میخوونه !! ها ! کار دیگه ای هم داری ؟؟!!

زیاد حال حرف زدن ندارم
اگه یه شب دیدمت با هم حرف میزنیم

ولی میدونم که نیازی بهت بگم نا امید نباش
چون آخرش اون کاری را میکنی که دوست داری

کاری را بکن که فکر میکنی درسته همین




خدا بیامرزه پدرت را // روحش شاد

مواظب خودت باش

توحید سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:16 ق.ظ http://niid.blogsky.com

روحشون شاد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد